loading...
عمومی
محمد مهدی تخشیده بازدید : 68 یکشنبه 23 بهمن 1390 نظرات (1)

 

طبق معمول مامانم بابامو صدا زد که بیاد دره شیشه سس رو باز کنه
پدرم بعد از کلی کلنجار رفتن نتونست دره شیشه سس رو باز کنه
مادرم منو صدا زد و منم خیلی راحت درش رو باز کردم و به بابام گفتم : اینم کاری داشت
پدرم لبخندی زد و گفت :
یادته وقتی بچه بودی و مامانت منو صدا میزد تو زود تر از من میومدی و کلی زور میزدی تا دره شیشه سس رو باز کنی ؟؟؟!!!!!
... ... ... ... یادته نمی تونستی ...
یادته من شیشه سس رو میگرفتم و کمی درش رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه ...
اشک تو چشمام جم شد ...
نتونستم حرفی بزنم و فقط پدرم رو بغل کردم !!!!

 

برچسب ها پدر ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلام. ورود شمارا به این وب سایت خوش امد میگویم.این وب یک وبلاگ عمومی میباشد که در آن از هر آنچه به ذهن شما میرسد از مطالب سرگرمی و مقالات گرفته تامطالب ورزشی وبیو گرافی شخصیت ها و... قرار داده ام.امیدوارم که از وب استفاده لازم راببرید. مدیر وبلاگ:محمد مهدی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 28
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 33
  • بازدید سال : 73
  • بازدید کلی : 3,824
  • کدهای اختصاصی